آشتي اسد ورشيد!!!

قسمت بیستم: آشتی اسد و رشید راضیه و سیدیکو خیلی نگران بودن و سیدیکو گفت که اینا همه برای گذشته و اشتباهات ماست .. ما باید این بازی رو تموم کنیم .. راضیه شکه شد و گفت منظورت چیه و سیدیکو گفت اینا همش کار خداست ! خدمتکار اومد و گفت که شخصی بنام واجد اومده .. راضیه از سیدیکو پرسید چکار میخوای بکنی و سیدیکو گفت میخوام دخترمو پیدا کنم و برش گردونم و رفت .. راضیه شکه شد و با خودش گفت .. سیدیکو میخواد اشتباهات گذشته رو جبران کنه و ممکنه با این کاراش رازهامون فاش بشه .. اما در نهایت قاتل اون زن منم و من نمیذارم به هیچ قیمتی اون راز فاش بشه ! سیدیکو از اون شخص میخواد تا تصویر اون دختر رو بکشه .. راضیه هم نگران بود و تصمیم گرفت جلوی سیدیکو رو بگیره اما نتونست و بعد چایی رو ریخت روی تصویر .. سیدیکو اونو سرزنش کرد و گفت یه نقاشی دیگه بکشن .. اما چون کار وقت گیری بود سیدیکو رفت .. راضیه هم بعد تموم شدن نقاشی .. اونو از طرف گرفت و گفت خودم اونو به سیدیکو میدم .. عکس کاملا شبیه زویا بود و راضیه حسابی جا خورد ...
|
این مطلب در تاریخ: شنبه 10 خرداد 1393 ساعت: 15:2 منتشر شده است
برچسب ها : خلاصه فصل دوم سريال قبول مي كنم,قسمت هاي اينده سريال قبول مي كنم,دانلود سريال قبول مي كنم,دانلود قسمت 96 سريال قبول مي كنم,